شهید علی محمد دهقان بنادكي دوم مرداد ۱۳۴۳، در شهرستان يزد به دنيا آمد. پدرش محمدحسين، كارگر كارخانه بود و مادرش بيبيزهرا نام داشت. دانشآموز سوم متوسطه در رشته برق بود. بنايي ميكرد. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. بيست و هفتم آذر ۱۳۶۰، در تكتيرانداز گيلانغرب به شهادت رسيد. پيكر او مدتها در منطقه بر جا ماند و يكم ارديبهشت ۱۳۸۳، پس از تفحص در گلزار شهداي خلدبرين زادگاهش به خاك سپرده شد.
در ماشينم و عازم به جبهه و فرصت آن ندارم كه به طور كامل وصيتنامهاى براى خود بنويسم فقط اشارهاى مىكنم. «الهى رضا برضائك و تسليما بامرك لا معبود لى سواك» پروردگارا بنده عليل و عاجز توام، بنده گناهكار و ذليل توام، از تو طلب آمرزش دارم. از تو مىخواهم فقط هدايتم كنى به آنجا كه رضاى توست.
مادرم، خواهرانم، عموهايم، مرا ببخشيد به آنچه كه براى شما خلاف بود و انجام دادم. براى من طلب آمرزش كنيد نه، نه بر مزارم گريه نكنيد، بر كشته شدنم افسوس نخوريد بخصوص به حضور تو اى مادر و اى خواهر چون اميدوارم بتوانم در صف حسين(ع) محشور شوم. آرى كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا. و در هر كربلايى حسين وجود دارد و حسين ما امروز امام خمينى است. او را يارى كنيد كه خدا را يارى كردهايد. از منافع شخصى خويشتن به خاطر خدا و براى تداوم پيروزى انقلاب بگذريد و كوشا باشيد.
خداوندا، بنده حقير ناچيزت را جزو بندگانى قرار ده كه تو را يافتند و شناختند و در راهت فنا و در آخرت تو خود خونبهاى آنها را خواهى داد. خداوندا، به جز اين خون ناقابل در درگاهت كه خود نيز امانتى است نزد ما، چيز ديگرى ندارم كه تقديم راهت سازم. بارالها اين خون را قبول درگاهت فرما. يا رب العالمين.
با درود فراوان به رهبر كبير انقلاب اسلامى امام خمينى، ابراهيم زمان، اميد مستضعفان، قلب محرومان، قلب ملتهاى رنجديده كه درد آنها را مىداند و عامل آنها را شناخته و آنچنان قهرمانه از كشور اسلاميمان دفاع مىكند كه حيرت جهانيان را برانگيخته.
اينجانب على محمد دهقان فرزند محمدحسين دهقان وصيت مىكنم كه من با ميل و اشتياق فراوان به مكان جنگ بين حق و باطل كه هميشه نشانگر آن بوده است كه حق پيروز است و ما همه هم به خاطر حق مىجنگيم رفتهام كه چنان كه كشته شويم و يا بكشيم در هر دو حال بزرگترين پيروزى است كه خداوند به بنده خود عنايت كرده آن هم در اين موقعيت نصيب ما شده كه هيچ چيز به اندازه يك قطره خون كه در راه خدا ريخته شود بهتر نيست. چه خوب است كه من هم با اين قطره خون به هدف خود برسم.
پدر و مادر عزيزم اين ايران عزيز اين كشور رسولالله مكتب اسلام كه بيش از۱۴۰۰ سال از طرف كفار مورد هجوم بوده است برگردن من و شما حق دارد و براى حفظ آن بايد نهايت كوشش را بكنيم همانطور كه امام فرمود چشم اميد من به شما جوانان برومند است كه ادامه دهندگان راه حسين(ع) هستيد و اين راه را بيش از هزار و چهارصد سال ادامه دادهايد و ما او نيز او را تنها نخواهيم گذاشت يار و ياور او خواهيم بود و هميشه گوش به فرمان مجاهد پير (امام خمينى) كه همچون كوه در مقابل ياوهگويان ايستاده هستيم.
پدر، درود بر تو كه چون ابراهيم فرزند خود را به فرمان خداى بزرگ به قربانگاه فرستادى بدان و آگاه باش كه اسماعيلت هرگز از فرمان باريتعالى سر باز نمىزند و مرگ در راه خدا را به جز سعادت نمىداند و زندگى را جز جهاد در راه عقيده درست نمىداند و شهادت را از بهترين نعمتهاى خداوند مىداند.
مادر عزيزم كه عزيزترين عزيز ما هستى، بعداز خدا تو مهربانترين مهربانها هستى من به وجود تو افتخار مىكنم كه در نزد تو اينچنين تربيت شدهام كه توانستم در هنگام جوانى خدمت ناچيزى به اسلام بكنم و چنان مرا تربيت كردى كه پاى خود را جاى پاى علىاكبر بگذارم كه چه كشته شوم يا سالم باشم براى تو افتخار است.
اى برادران عزيزم، پيوسته در راه پيش برد اسلام عزيز به رهبرى امام خمينى بكوشيد و تمامى قوانين اسلامى را انجام دهيد و سخنان امام را به جان و دل پذيرا باشيد چون زمان، زمان حسين(ع) و روزها نيز هركدام عاشورا است.
و تو اى خواهر حجاب، عفت و پاكدامنى را بيش از هر چيز مورد اهميت قرار بده چون حجاب تو مشت محكمى به دهان يزيديان است .
در آخر چشمانم را باز بگذاريد تا كوردلان بدانند كه كوركورانه به اين راه نرفتهام. دستانم را باز بگذاريد تا دنياطلبان و مال دوستان بدانند كه چيزى به آن دنيا نبردهام.